قياسي ميان شعر حافظ و مسجد شيخ لطف الله
يكي از علل جاودانه بودن شعر حافظ قابليت تفسير و تاويل آن در زمانها و مكانهاي گوناگون است. چنانچه در هر مو قعيتي مي توان تفعلي زد گذشته و حال و آينده را از خواجه حافظ شيرازي پرسيد . شايد بتوان قابليت تفسير و تاويل شعر حافظ را در ابهام و ايهامي دانست كه در لابلاي كلمات و ابيات شعر وي هست بدين سان ، جمله ها و كلمات شعر با توجه به شرايط اجتماعي و مكاني و زماني تفسير كنند . معناهاي گوناگوني مي گيرد و هر بار از لابه لاي غزلهاي خواجه معناهايي بديع و تازه جلوه گر مي شود.
ديدي اي دل كه غم عشق دگر باره چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفا دار چه كرد
آه از آن نرگس جادو كه چه بازي انگيخت
آه از آن مست كه با مردم هوشيار چه كرد
(دايره مينايي) ; اين ايهام در شعر حافظ از كجا سر چشمه مي گيرد؟
شايد از آنجا كه بيان حافظ واجد ارزشها و معناهاي چند گانه است و از تركيب اين معناها و ارزشها در دوره هاي مختلف تاريخي ارزشهاي جديدي پديد مي آ يد و دير پايي شعر حافظ را موجب مي شو د. در اين باره محمود هومن درباره حافظ نكته اي را مي گويد:((حافظ به تعبيري عارف و فيلسوف است و به تعبيري ديگر نيست . اما حافظ استاد زيبايي كلام است. روانشناس اجتماعي است. به موسيقي احاطه دارد . به تاريخ و علوم عقلي زمان خود مسلط است از مبا حث فقهي سر رشته دارد . بنا براين شخصيت حافظ در هاله اي از ابهام و رمزو راز پنهان است كه شايد كلمه رند به قول خوده او بهترين معرفش باشد .))چنين است كه در دوران ما هر پژوهشي كه در زمينه هاي مختلف غزلهاي خواجه مي شود نكته هاي تازه اي را مي افزايد و در هر حال مشتاقان ديگري را سر ذوق و شوق مي آورد و دامنه را براي پژوهشهاي گسترده تر و تازه تر بيشتر مي كند .مسجد شيخ لطف الله اصفهان را كه از دوران صفوي است در نظر مي گيريم و ارزشهاي آن را تا آنجا كه امكان دارد بر مي شماريم و با معماري امروز مقا يسه مي كنیم .
در طرح اين مسجد استاد اصفها ني به چند نكته توجه داشته است كه ارزشهاي ذاتي اثرند مانند: رعايت تناسب در داخل گنبد خانه ، مقياس مطبوع در خارج گنبد ، حل استادانه چرخش از ميدان به طرف داخل مسجد ، نورپردازي بسيار بديع كه به گونه اي هنر مندانه اي نور شديد ميدان را به نور ملايم گنبد خانه بدل مي كند و ... حال اگر باتوجه به شرايط امروز بخواهيم درسهايي از معماري مسجد شيخ لطف الله بگيرم با كمي توجه افزون بر نكته هايي كه استاد معمار رعايت كرده است به نكته هاي ديگري نيز دست مي يابيم كه ارزشهاي ويژه معماري مسجد شيخ لطف الله اند و از آن اثري چند بنياني مي سازد مانند : سمبو ايسم و نماد گرايي معماري مسجد كه در كاربرد آگاهانه چهار تاقي معمول در سنت ديرينه معماري ايران جلوه مي يابد يا كاربرد نقشهاي خاص كه اين بنا را به معماري و نقش پردازي هزاره هاي گذشته پيوند مي دهد .
وحال مقايسه :
شعر حافظ به خاطر گوهر شعري اش واجد ارزشهاي جند گانه است و در زمانها و مكانهاي گوناگون مورد تفسير ها و تاويل هاي گوناگون قرار مي گيرد و هر بار كشف تازه اي را موجب مي شود حال معماري مسجد شيخ لطف الله را مي توان همانند شعر حافظ واجد گوهر معماري دانست كه از سده هاي دور به استاد اصفهاني انتقال يافته و شالوده طرح او بر آن استوار شد. اما در همين جا تفاوت ميان ماهوي شعر و معماري رخ مي نمايد كه شعر نوشتاري است و به صورت كتاب باقي مي ماند و شايد هيچگاه از بين نرود اما معماري دستخوش فرسايش طبيعي و غير طبيعي ديگر است . چون شعر ماندگار نيست و از بين مي رود مگر در بناهاي مذهبي كه از دير باز به صورت معبد و پرستش گاه مورد احترام و ستايش بوده ، از اين رو كمتر مورد تخريب و فرسايش قرار گرفته اند .بنابراين در معماري مذهبي جامعه هاي مختلف و از اين ميان ، ايران ، به نوعي با گوهر معماري سرو كار داريم كه حلقه بهم پيوسته معماران اين سرزمين آن را نسل اندر نسل و هزاره به هزاره به ما منتقل كرده و به آيندگان نيز منتقل خواهند کرد . ازين رو آثار معماري مذهبي را مي توان مانند شعر ماندگار فرض كرد اما نه ديگر آثار معماري را .