۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

دروازه ای به سمت ایران باستان ; ابیانه ( 4 )

معبد هینزا
در جنوب شرقی روستا بعد از طی مختصر مسیر کوهستانی منطقه ای به نام هینزا وجود دارد . در منتهی الیه جنوبی این منطقه تنگ باریکی است که از پیش آمدگی کوه های اطراف و در دل کوه های آن شکل گرفته است . در دل صخره ی جنوبی تو رفتگی اتاق مانندی است که در جلوی آن پنجره چوبی نصب و ساختمان زیارتگاهی بنا گردیده است . به دلیل شکل معبد گونه هینزا و قرار داشتن آن در کنار جوی آب ، هینزار را معبد ناهید یا معبد آناهیتا می دانند . همچنین هینزا مشهور به گذرگاه بی بی زبیده خاتون از فرزندان امام موسی کاظم (ع) می باشد . بدین ترتیب هینزا در دوره ی اسلامی نیز مکان مقدسی بوده است .
قلعه ها
همان گونه که بیان گردید ابیانه شامل 3 محله پایین ده ، یسمون ( قلعه مشرف بر این محله پَلَ هُموِنه نام دارد .) و پَل می باشد که هریک از این 3 محله یک قلعه استحفاظی مشرف بر آن محله داشته اند . اکنون از قلعه پایین ده مخروباتی باقی مانده و قلعه های پل همونه و پشل از ظاهر سالم تری برخوردار می باشد . به علاوه بر قلعه های موجود 2 قلعه قدیمی مخروبه دیگر نیز در اطراف روستا وجود دارد که یکی از آن ها در حدود 15 کیلومتری شمال غرب ابیانه در محلی به نام گهه بالا می باشد . ماکسیم سیرو درباره این منطقه می گوید : (... مزرعه و خرابه های روی تپه اثر یک دهکده زرتشتی نشین و یک کاخ مغولی است که بر روستا مشرف بوده است . ... ) قلعه مخروبه دیگر در قسمت شرقی ابیانه به نام قلعه دِزآتون می باشد که همان گونه که در تاریخچه روستا بیان شد تاریخ آن به انحطاط تمدن سیلک کاشان برمی گردد که تحقیق و کاوش بیشتر بر روی این قلعه مخروبه تپه مانند ضروری است .
سایر بناها و سازمان های عمومی
دو حمام با سبک معماری ویژه که یکی در قسمت پایین ده و دیگری در محله یسمون قرار دارد . پنج باب آب انبار ، دروازه بالا و دروازه پایین که حدود ابتدا و انتهای روستا در گذشته بوده اند و هم اکنون آثاری از آن ها باقی مانده است . اماکن مشترک نظیر نانواخانه ها ، مدرسه ابتدایی که متعلق به سال 1326هجری شمسی می باشد . سه عدد آسیاب آبی که در قسمت غربی روستا قرار داشته و هم اکنون یکی از آن ها رونق دارد .



هتل ابیانه ، چند فروشگاه ، ساندویچی و کافی شاپ هارپاک ، بانک صادرات ، مخابرات ، بهداری ، پایگاه میراث فرهنگی ، شورای اسلامی ، دهیاری و انجمن خانه مردم ابیانه که در سال های اخیر با همت جمعی از اهالی تاسیس گردیده است .



منابع و مراجع :
جغرافیای ابیانه ، علی اکبر ارشدی ابیانه .
ابیانه و فرهنگ مردم آن ، زین العابدین خوانساری ابیانه .
از ارسطو تا تاریخ ، مهرداد بهار.
مالک و زارع در ایران ، سمتیون ترجمه منوچهر امیری.
راهنمای گردشگری ابیانه ، مقداد ارشدی ابیانه .
پایگاه میراث فرهنگی .
راهنمای مستند گردشگری ابیانه ، مقداد ارشدی ابیانه .
پایان .

۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

دروازه ای به سمت ایران باستان ; ابیانه ( 3 )

مساجد
10 مسجد در ابیانه موجود می باشد که برجسته ترین آن ها عبارتند از : مسجد جامع، مسجد حاجتگاه ، مسجد پُرزَله و مسجد یُسمون .
مسجد جامع
این مسجد در مرکز روستا قرار داشته و مسجد اصلی روستا بوده حدود 1000 سال قدمت دارد . این مسجد مجموعه ارزشمندی از آثار نفیس را در خود گرد آورده است. درب ورودی مسجد بسیار با ارزش بوده و متعلق ه سال 1311 هجری قمری می باشد و جایگزین درب فرسوده قدیمی شده است. این مسجد دارای دو شبستان فوقانی و تحتانی می باشد. ابعاد شیستان فوقانی 12× 15m و ارتفاع آن 4.5m بوده و سقف چوبی آن با طرح های هندسی و تزئینات زیبا روی ستون های چوبی ضخیم با سرستون های چوبی کنده کاری شده قرار گرفته است. همچنین در این شبستان یک منبر منبت کاری شده بسیار زیبا به تاریخ 466 هجری قمری موجود می باشد. شبستان فوقانی به وسیله ی درب کوتاهی که هم امتداد با درب اصلی و در انتهای این شبستان قرار دارد به شبستان تحتانی وصل می شود. در شبستان تحتانی ارتفاع سقف حدود 2متر بوده و بر روی دیواره آن مکان هایی برای روشن کردن شمع دیده می شود.



در این شبستان محراب چوبی منحصر به فردی به طول 2 و پهنای 1.08m که تاریخ 477هجری قمری را برروی خود دارد موجود است. تزئیانت این محراب بسیار زیبا بوده و در اطراف آن سوره یاسین به خط کوفی گل دار ، کنده کاری شده است. ساخت این چنین بنایی در هزار سال پیش و ذکر اخبار روز مملکتی در دست نوشته هایی که در سقف این مسجد از دوره های مختلف تاریخی به چشم می خورد و اینکه مردم ابیانه در قرن پنجم هجری قمری از هنر منبت کاری بهره مند بوده اند و آثار شگرفی همچون منبر و محراب ، به نحویکه گذشته را خلق کرده اند ، بیانگر تموّل ، آگاهی ، استعداد و سخت کوشی مردم این روستا از دیرباز می باشد.


مسجد حاجتگاه
بنای این مسجد به دوران صفویه برمی گردد و در قسمت غربی روستا و در مجاورت گورستان قدیمی ابیانه قرار دارد. شیستان مسجد ، مستطیلی به ابعاد 18×6 2m ارتفاع 4.5 m می باشد. شبستان اصلی متصل به شبستان قدیمی دیگری در قسمت غربی است. که از شبستان اصلی بلدتر می باشد. به دلیل اینکه در گذشته جنازه افرادی که می خواسته اند در اماکن مقدس بیرون روستا دفن شوند موقتن در این شبستان نگهداری می شده است.

مسجد پُرزَلِه
این مسجد متعلق به دوره ی ایلخانیان بوده و در مسیر اصلی روستا و در محله ی پُرزَلِه قرار دارد. بر درب ورودی مسجد ، که قدیمی ترین درب موجود در ابیانه است تاریخ 701 هجری نقش بسته است. ساختمان این مسجد دو طبقه ساخته شده است و در زیر آن آب انبار و پا شیر وجود دارد. شبتانی که در طبقه همکف قرار دارد با یک درب یک لنگه ای به راهروی کوچکی راه داشته که این راهرو از یک طرف به کوچه و از طرف دیگر به طبقه بالا منتهی می شود. روی درب غربی مسجد تاریخ 1058 ه.ق حک شده است که هم زمان با شاه اسماعیل صفوی است. اخیرن حسینیه ای در قسمت شمالی این مسجد ساخته شده است.


زیارت
زیارت منسوب به یحیی و عسی از فرزندان امام موسی کاظم(ع) می باشد. این بنا در محله پایین ده قرار دارد و دارای گنبد 8 وجهی کاشی کاری شده فیروزه ای است که در میان خانه های سرخ رنگ اطراف جلوه ای خاص دارد. این گنبد در تاریخ 1306ه.ق توسط حسن بابا کاشی ساخته شده است. زیارت که از یک حوض مستطیلی شکل تشکیل یافته که اطراف این حوض ایوان های بزرگی قرار دارد و ایوان جنوبی دارای چشم انداز بسیار زیبایی به سمت باغ ها و کوهستان های اطراف می باشد.



آتشکده هِرپَک
در ساختن برخی از خانه ها که درکنار کوچه عمومی قرار داشته اند به دلیل کمبود زمین در طرف کوچه روبرو دیواری هم سطح طبقه اول بالا برده شده و روی آن با تیرهای چوبی پوشانده می شده است و به این ترتیب فضایی مناسب هم عرض با مسیر احداث می گشته که به این 4طاقی ها اصطلاحن سُبات گفته می شود . در مسیر اصلی روستا 4 سُبات ( سابات ) وجود دارد که اولین سبات در بین اهالی هِرپَک مشهور است و قدیمی ترین بنای فعلی روستا می باشد. سبک معماری و مصالح به کار گرفته شده در این سبات کاملن متفاوت از سایر سبات ها بوده و مربوط به عهد ساسانی می باشد.
این نکته بیانگر این مطلب است که روستای اولیه در مکانی متفاوت از روستای اولیه در مکانی متفاوت از روستای کنونی بوده و آتشکده فعلی در دامنه کوه و در فضایی باز و خوش منظر در چند طبقه قرارداشته و با گذشت زمان این آتشکده در مسیراصلی روستا قرار گرفته است. در باب وجه تسمیه آتشکده دو نقل وجود دارد که نقل اول معتبرتراست . گروهی نام آتشکده هِرپَک می دانند. ( هِر ) در زبان محلی به معنای زیر و ( پَک ) به معنای پله می باشد. زیرا در قسمت شمالی آتشکده پله هایی به سمت طبقه فوقانی قرار دارد و گروهی دیگر نام اصلی آتشکده را هارپاک می دانند.
براساس مستندات تاریخی هارپاک وزیر خردمندی است که در بدو تولد کوروش ، او را از خطر مرگ حتمی نجات داد و سال ها بعد سپاهی که خود فرماندهی آن را برعهده داشت تسلیم کوروش جوان نمود و احتمالن نام این آنتشکده به احترام هارپاک این گونه نام گذاری شده است. « ماکسیم سیرو » دانشمند و پژوهشگر فرانسوی طی بازدیدی که از ابیانه داشته است در مورد بنای قدیم این آتشکده چنین بیان می کند : ( ... وضعی که برای این بنا پذیرفته شده طوری بوده که از هرطرف قابل روئت باشد. از طبقه تحتانی این پرستشگاه هنوز یک تالار کوچک باقی مانده و یک دالان که قسمت سرویس را تشکیل می داده است.طبقه مخصوص آداب مذهبی در سطح کوچه فعلی بوده است. یک سرسرا که از 3 جزء گنبدوار تشکیل شده به جانگاه آتش و همچنین به قسمت های دیگر مربوط به پرستش راه داشته است...) . هم چنین آتشکده دیگری در قسمت پایین ده در محله ی هِرشوگا وجود داشته که هم اکنون به طور کلی نابود شده است.


خانقاه
در زمان شاه عباس صفوی به دلیل وضعیت خوب آب و هوایی و نزدیکی به اصفهان ، ابیانه مورد توجه مقامات دولتی قرار گرفت . مردم ابیانه در صدد تهیه جایی مناسب بر آمدند . بدین منظور دو مکان در نظر گرفته شد که یکی از آن ها خانه ای خشت و گلی بوده و اثر قابل ذکری ندارد و دیگری خانه اشرفه می باشد که در محله پخونگاه ( پَس خانقاه ) قراردارد و سر در ورودی آنن نقاشی های بسیار ظریفی به سبک شاگردان رضا عباسی دارد و به خانقاه مشهور است.



ادامه در قسمت چهارم ...
منابع و مراجع :
جغرافیای ابیانه ، علی اکبر ارشدی ابیانه .
ابیانه و فرهنگ مردم آن ، زین العابدین خوانساری ابیانه .
از ارسطو تا تاریخ ، مهرداد بهار.
مالک و زارع در ایران ، سمتیون ترجمه منوچهر امیری.
راهنمای گردشگری ابیانه ، مقداد ارشدی ابیانه .
پایگاه میراث فرهنگی .
راهنمای مستند گردشگری ابیانه ، مقداد ارشدی ابیانه .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

دروازه ای به سمت ایران باستان ; ابیانه ( 2 )


زبان محلّی
زبانی که مردم ابیانه با آن گفت و گو می کنند ، اصطلاحن به فرس قدیم شهرت داشته و شعبه ایست از زبان رایج مردم منطقه و با زبان مردم حدود سمنان و سبزوار نزدیکی و همانندی دارد. از ویژگی این زبان این که از نظر ساختار ، در گردش خود روان بوده و آن ساده گرائی و تحریف هایی که در بعضی زبان های مشابه دیده می شود ، در آن کمتر می توان دید و واژه ها در طول زمان سالم تر نگاه داشته شده است ( درصد بالایی از واژه های ابیانه از زبان پهلوی ریشه می گیرد. ) . در زبان ابیانه برای افعال مذکر و مونث تفاوت است و اشیاء نیز دارای ضمیر مذکر و مونث هستند.


شیوه زندگی
به نظر می رسد که زندگی یک خانوار ابیانه بیش از آنکه بسته به کمیت یا کیفیت یا تظاهر باشد بر اساس دوام و دور اندیشی بنا نهاده شده است واین خصوصیت ذاتی واخلاقی آنان باعث شده مردمی ثروتمندتر و متمدن تر از مردم هم جوار خود باشند . به طور کلی ابیانه ای ها به ندرت حاضر به فروش املاک خود بوده اند و به همین دلیل هیچ غیربومی در ابیانه ملک ندارد ولی ابیانه ای ها مالک تعداد زیادی از املاک در روستاهای مجاور خود هستند.
روز شماری سالیانه
نوروز به عنوان مبداء نگاهداری و شمارش حساب ال بوده و پس از 330 روز ( 35 روز مانده به عید ) 5 روز را که به پنجه اسفند یا خمسه مستررقه شهرت دارد را در روز شماری خود به حساب نیاورده و بعد از آن را اول اسفند خودشان می انند و بعد از 30 روز دیگر سال جدید آغاز می شود که دلیل رها سازی این 5 روز و عدم احتساب آن نیاز به تحقیق بیشتر دارد.



لباس
لباس مردم ابیانه ریشه در تاریخ دارد که در دوره های مختلف تغییراتی یافته است . لباس مردان عبارت از یک شلوار گشاد مشکی است که تَمّون نمیده می شود . پاچه این شلوار با نخ سیاه رنگ ، چرخ کاری می شود . نکته ی جالب اینکه چرخ کاری مذکور برای شلوار مردان مسن به صورت خطوط ساده و برای مردان جوان به صورت خطوطی که همدیگر را قطع می کنند و شکل لوزی به خود می گیرند ، می باشد . در قدیم لباس مردان ، قبا و کلاچه نمدی هم مرسوم بوده که هم اکنون منسوخ شده است.
لباس سنتی امروزه زنان به دوره صفویه باز می گردد . اجزاء اصلی لباس عبارت است از : چارقد {( چارقَت ) : روسری گلداری به ابعاد 1.5متر )} ، پیراهن {( پیرون : پارچه های گلداری که تا روی زانو را می پوشاند. )} و دامن چین دار {( تَمّون : دامن پرچینی به رنگ سیاه که حدود 10 تا 15 متر پارچه می برد. )} . برحسب وضعیت یقه و پای پیراهن را با نخ های رنگی تزئین و پای دامن را یراق دوزی می کنند . اهالی ابیانه اعم از دکتر و مهندس و اداری و فرهنگی و بالاترین پست های مدیریتی کشور گرفته تا بازاری و کاسب علاقه ی خاصی نسبت به آداب و رسوم ابیانه دارند . به نحویکه به محض ورود به روستا لباس های محلی را بر تن می کنند که این امر باعث ایجاد فضایی صمیمی در روستا شده است.



ازدواج
عروسی در گذشته به دو شکل عروسی عادی و تشریفاتی ( میان بامی ) بوده است که عروسی میان بامی تشریفات خاص خود را داشته و از اهمییت بیشتری برخوردار بوده است.

مراسم تحریم
احترام مردم ابیانه نسبت به مردگانشان قابل توجه است. سحرگاه روز بعد از خاک سپاری متوفی ، عموم اهالی در مسجد جامع جمع می شوند و برای شادی روح مرحوم به قرائت قرآن می پردازند. روز سوم صاحبین عزا کلّیه ی مردم روستا را برای صرف نهار دعوت می کنند . مردم به این دعوت پاسخ می دهند و سپس مجلس ختم برگزار می گردد. بعدازظهرهای پنج شنبه ، خانواده های صاحب عزا درب خانواده متوفّی جمع شده و مردم روستا با مراجعت و فاتحه خوانی موجبات تسلّی عزادارن را فراهم می کنند ( این مراسم تا قبل از مجلس چهلمین روز در گذشت مرحوم ادامه دارد. ) .


ادامه در قسمت سوم ...

منابع و مراجع :
جغرافیای ابیانه ، علی اکبر ارشدی ابیانه .
ابیانه و فرهنگ مردم آن ، زین العابدین خوانساری ابیانه .
از ارسطو تا تاریخ ، مهرداد بهار.
مالک و زارع در ایران ، سمتیون ترجمه منوچهر امیری.
راهنمای گردشگری ابیانه ، مقداد ارشدی ابیانه .
پایگاه میراث فرهنگی .
راهنمای مستند گردشگری ابیانه ، مقداد ارشدی ابیانه .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

دروازه ای به سمت ایران باستان ; ابیانه ( 1 )

روستایی کهنسال ، با چهره ای گلگون و سبک معماری اصیل به فرم مکعب در ترکیب احجام ، کوچه های تودرتوی بی انتها ، خانه های چند طبقه با مصالح سنتی ، پنجره های مشبک چوبی نفیس ، درب های منبّت کاری شده و ایوان های زیبا . مساجد ، زیارت ، آتشکده ، قلعه ها و معبد در دل کوه هینزا و مردمانی به اصالت تاریخ این سرزمین با گویش پهلوی و لباس های محلّی و...
« ابیانه » را طی چهار قسمت به قدر حوصله ی مخاطب و بنابه قانون وب نویسی ; مفید ، مختصر و به نوعی کامل ، بررسی می کنیم. قسمت اول عبارتند از : تاریخچه و وجه تسمیه ، موقعیت جغرافیایی ، آب و هوا ، تقسیمات و جمعیت ابیانه ، مسکن ، مذهب و مراسم مذهبی .
تاریخچه و وجه تسمیه
سفال های یافته شده در قلعه ی دزآتون در شرق روستا و شباهت آن ها با سفال های یافته شده در سیلک کاشان حاکی این نکته است که بنای اولیه روستا ، متفاوت از بنای کنونی با قدمت قریب 6000 سال بوده و پس از انحطاط تمدن سیلک کاشان شکل گرفته است . البته بناهای موجود فعلی به استثناء آتشکده که متعلق به عهد ساسانی است ، مربوط به دوره ی بعد از اسلام است. در باب وجه تسیم روستا دو نظر وجود دارد . عده ای ابیانه را تغییر یافته ی آب یا نه و آب داره یا نه ( اُو دُره یا نا ) بدین معنا که آیا آب هست یا نیست می دانند و گروهی دیگر به اصل لغت در زبان محلی که ( وی یونا= وِی یا ِنه ) به معنای بیدستان می باشد استناد کرده اند.


موقعیت جغرافیایی ، آب و هوا ، تقسیمات و جمعیت ابیانه
در فاصله ی 51 کیلومتری جاده قدیم کاشان – نطنز و 55کیلومتری اتوبان کاشان – اصفهان ، جاده ای فرعی در دامنه ی سلسله جبال کرکس میان دره های سرسبز و جذاب به طول 22 کیلومتر وجود دارد. به دنبال این دره و پس از عبور از روستاهای هنجن ، یارند ، کمجان ، برز و طره ، روستای ابیانه را می بینی که با جلوه ای فاخر و اصیل در دامنه قرمز رنگ کرکس کوه واقع شده است. محدوده ابیانه به طور کلی پافراتر از ابیانه می گذارد .شکل کلی روستا تابع وسعت کف دره می باشد که حلزونی شکل است و از نظر بافت فیزیکی می توان آن را به سه قسمت متمایز تقسیم نمود : 1- محل سکونت 2- باغستان 3- دشت.


خصوصیات مشترک این سه قسمت محدودیت آن هاست زیرا تا حد امکان گسترش یافته و به دامنه کوه های اطراف رسیده اند . برای احداث مدرسه ، بیمارستان و شرکت تعاونی مجبور به از بین بردن قبرستان قدیمی شده و از محیط قبرستان استفاده کرده اند . کوچه ها کج و معوج و از نظر سطح متفاوتند. کوچه مربوط به خانه های بالاتر گاهی به سقف خانه های پایین تر منتهی می شود . از دلایل مهم تنگی کوچه ها کمبود وسعت می باشد. کما اینکه برروی تعدادی از آن ها سقف زده و اتاق ساخته اند. طبق آمار سال 1345 خورشیدی ، ابیانه دارای 485 خانوار و 2181 نفر بوده است ( نکته جالب این که از دیرباز در فرهنگ عمومی روستا تعداد فرزندان از 2 تا 3 نفر تجاوز نمی کرده است.) . در حال حاضر حدود 210 نفر ساکن روستای ابیانه هستند که اکثرن افراد مسن می باشند. باتوجه به اینکه مردم ابیانه از بهره هوشی بسیار بالایی برخوردار بوده و نیاز مبرم به فضا و امکانات لازم برای شکوفایی استعداد خود داشته اند مجبور به مهاجرت به تهران و شهرهای بزرگ و خارج از کشور شده و در حال حاضر مردم ابیانه از سطح سواد و امکانات اقتصادی خوبی برخوردار می باشند.


مسکن
دراین روستا خانه ها اکثرن متعلق به دوره ی سلجوقیان و دوره های بعد از آن صفویه و قاجاریه می باشند. عموم خانه ها طبقاتی بوده و از خاک سرخ مسی رنگی ساخته شده اند که هرچه باران بخورد محکم تر می شود این خاک در قسمت های شمال و شمال غرب ابیانه موجود است. بردر هرخانه در ارتفاع حدود دو سوم درب ، دو حلقه یا کوبه با صدای متفاوت وجود دارد که در گذشته یک کوبه برای استفاده مردان و دیگری برای استفاده زنان بوده است. برای نگه داری و جای دادن اثاثیه ، حداکثر استفاده را از دیوار کرده اند . بدین ترتیب که در ارتفاع قریب یک متری زمین طاقچه هایی به عرض و ارتفاع تقریبن یک متر و عمق حدود 20cm در ردیف هم ساخته اند و بالای آن نیز ردیف دیگری به نام رَپََّه قرار داده اند که دارای کاربردهایی نظیر :
1- اشیائی را که می خواهند دور از دسترس بچه ها باشند . 2- وسایلی که ضرورت و موارد استفاده کمتری دارد. 3- اشیائی که جنبه تزئینی دارند. 4- زیبایی فضای اتاق را دارا می باشند.

مذهب ، مراسم مذهبی
دین مردم روستا تا قبل از ظهور اسلام زرتشتی بوده و تا زمان صفویه گروهی زرتشتی و گروهی مسلمان بوده اند . هم اکنون دین اهالی اسلام و مذهب آن ها شیعه می باشد. در بین جشن های مذهبی مراسمی که همچنان پررنگ می باشد مراسم عید سعید فطر است که صبح عید فطر مردم در روستا حرکت می کنند و با خواندن اشعاری به صورت هماهنگ وارد قبرستان روستا شده و پس از نماز مراسم عید را برگزار می کنند. در بین عزاداری ها مراسم تاسوعا و عاشورا از اهمییت خاصی برخوردار است. شب تاسوعا مراسم ذاکری در مسجد یُسمون با خواندن اشعار با نوایی خاص برگزار می شود. صبح روز عاشورا مربوط به مراسم جَق جَقِه زنی است. جَق جَقِه عبارت از دو چوب کوچک به طول تقریبی 7 و قطر 6cm است که همراه با نوحه خوانی و ریتم بسیار جذابی آن ها را به هم می کوبند.در تاسوعا و عاشورا مراسم نخل برداری نیز انجام می گیرد.


ادامه در قسمت دوم ...

منابع و مراجع :
جغرافیای ابیانه ، علی اکبر ارشدی ابیانه .
ابیانه و فرهنگ مردم آن ، زین العابدین خوانساری ابیانه .
از ارسطو تا تاریخ ، مهرداد بهار.
مالک و زارع در ایران ، سمتیون ترجمه منوچهر امیری.
راهنمای گردشگری ابیانه ، مقداد ارشدی ابیانه .
پایگاه میراث فرهنگی .
راهنمای مستند گردشگری ابیانه ، مقداد ارشدی ابیانه .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

قياسي ميان شعر حافظ و مسجد شيخ لطف الله

يكي از علل جاودانه بودن شعر حافظ قابليت تفسير و تاويل آن در زمانها و مكانهاي گوناگون است. چنانچه در هر مو قعيتي مي توان تفعلي زد گذشته و حال و آينده را از خواجه حافظ شيرازي پرسيد . شايد بتوان قابليت تفسير و تاويل شعر حافظ را در ابهام و ايهامي دانست كه در لابلاي كلمات و ابيات شعر وي هست بدين سان ، جمله ها و كلمات شعر با توجه به شرايط اجتماعي و مكاني و زماني تفسير كنند . معناهاي گوناگوني مي گيرد و هر بار از لابه لاي غزلهاي خواجه معناهايي بديع و تازه جلوه گر مي شود.


ديدي اي دل كه غم عشق دگر باره چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفا دار چه كرد
آه از آن نرگس جادو كه چه بازي انگيخت
آه از آن مست كه با مردم هوشيار چه كرد


(دايره مينايي) ; اين ايهام در شعر حافظ از كجا سر چشمه مي گيرد؟

شايد از آنجا كه بيان حافظ واجد ارزشها و معناهاي چند گانه است و از تركيب اين معناها و ارزشها در دوره هاي مختلف تاريخي ارزشهاي جديدي پديد مي آ يد و دير پايي شعر حافظ را موجب مي شو د. در اين باره محمود هومن درباره حافظ نكته اي را مي گويد:((حافظ به تعبيري عارف و فيلسوف است و به تعبيري ديگر نيست . اما حافظ استاد زيبايي كلام است. روانشناس اجتماعي است. به موسيقي احاطه دارد . به تاريخ و علوم عقلي زمان خود مسلط است از مبا حث فقهي سر رشته دارد . بنا براين شخصيت حافظ در هاله اي از ابهام و رمزو راز پنهان است كه شايد كلمه رند به قول خوده او بهترين معرفش باشد .))چنين است كه در دوران ما هر پژوهشي كه در زمينه هاي مختلف غزلهاي خواجه مي شود نكته هاي تازه اي را مي افزايد و در هر حال مشتاقان ديگري را سر ذوق و شوق مي آورد و دامنه را براي پژوهشهاي گسترده تر و تازه تر بيشتر مي كند .مسجد شيخ لطف الله اصفهان را كه از دوران صفوي است در نظر مي گيريم و ارزشهاي آن را تا آنجا كه امكان دارد بر مي شماريم و با معماري امروز مقا يسه مي كنیم .
در طرح اين مسجد استاد اصفها ني به چند نكته توجه داشته است كه ارزشهاي ذاتي اثرند مانند: رعايت تناسب در داخل گنبد خانه ، مقياس مطبوع در خارج گنبد ، حل استادانه چرخش از ميدان به طرف داخل مسجد ، نورپردازي بسيار بديع كه به گونه اي هنر مندانه اي نور شديد ميدان را به نور ملايم گنبد خانه بدل مي كند و ... حال اگر باتوجه به شرايط امروز بخواهيم درسهايي از معماري مسجد شيخ لطف الله بگيرم با كمي توجه افزون بر نكته هايي كه استاد معمار رعايت كرده است به نكته هاي ديگري نيز دست مي يابيم كه ارزشهاي ويژه معماري مسجد شيخ لطف الله اند و از آن اثري چند بنياني مي سازد مانند : سمبو ايسم و نماد گرايي معماري مسجد كه در كاربرد آگاهانه چهار تاقي معمول در سنت ديرينه معماري ايران جلوه مي يابد يا كاربرد نقشهاي خاص كه اين بنا را به معماري و نقش پردازي هزاره هاي گذشته پيوند مي دهد .




وحال مقايسه :

شعر حافظ به خاطر گوهر شعري اش واجد ارزشهاي جند گانه است و در زمانها و مكانهاي گوناگون مورد تفسير ها و تاويل هاي گوناگون قرار مي گيرد و هر بار كشف تازه اي را موجب مي شود حال معماري مسجد شيخ لطف الله را مي توان همانند شعر حافظ واجد گوهر معماري دانست كه از سده هاي دور به استاد اصفهاني انتقال يافته و شالوده طرح او بر آن استوار شد. اما در همين جا تفاوت ميان ماهوي شعر و معماري رخ مي نمايد كه شعر نوشتاري است و به صورت كتاب باقي مي ماند و شايد هيچگاه از بين نرود اما معماري دستخوش فرسايش طبيعي و غير طبيعي ديگر است . چون شعر ماندگار نيست و از بين مي رود مگر در بناهاي مذهبي كه از دير باز به صورت معبد و پرستش گاه مورد احترام و ستايش بوده ، از اين رو كمتر مورد تخريب و فرسايش قرار گرفته اند .بنابراين در معماري مذهبي جامعه هاي مختلف و از اين ميان ، ايران ، به نوعي با گوهر معماري سرو كار داريم كه حلقه بهم پيوسته معماران اين سرزمين آن را نسل اندر نسل و هزاره به هزاره به ما منتقل كرده و به آيندگان نيز منتقل خواهند کرد . ازين رو آثار معماري مذهبي را مي توان مانند شعر ماندگار فرض كرد اما نه ديگر آثار معماري را .






خانه را نمي توان ماندگار انگاشت زيرا معماري خانه بنا به طبيعت خاص آن وبه تعبيري : هر كه آمد عمارتي نو ساخت ، دستخوش تغيير و تجديد است .







درحاشیه :

استفاده از مطالب اين بلاگ با دادن لينك مستقیم مجاز مي باشد.