۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

شهر یا خوابگاه ؟

چشم ما عادت به دیدن بهترین ها داشت اما امروز هر چه را که می سازند به نا چار باید دید!. در ساخت چهره ی شهر هرگز سلیقه ی عمو می مد نظر نیست این ها که می بینید همان مد روز یا بهتر بگویم « سلیقه ی بازار» است که بدون خواست مردم تبدیل به یک ارزش شده و در یک اثر معماری نمود پیدا کرده است و روی عموم بنا ها اثر گذاشته و حالا چهره ی شهر مارا ساخته است . این سلیقه هرگز به نسبت مساوی بین معمار، کارفرما و عموم جامعه گردش نمی کند. در زمینه ی معماری مسکونی تقریبن با سلیقه ی مردم روبه رو هستیم اما در بخش غیر مسکونی چون بازگشت سرمایه ی آن به نحو دیگری است سلیقه ی معمار و کارفرما مد نظر است. مردم و جامعه باید همواره از معمار و کارفرما بهترین ها را بخواهند . نباید بنایی عمومی در شهر ساخته شود که مردم در گزینش آن به عنوان جزیی از خانواده ی شهر دخالت نداشته اند.ساختمان هایی که در شهرها متولد می شوند باید « احساس تعلق » به همان سرزمین را در بازدید کنندگان خود زنده کنند .معماری هنر آزادی نیست زیرا دارای کارفرماست . اما باید در این هنر به حداقل هایی (ایجاز) رسید. هیچ ایجازی به معنای کشیدن دیوار جلوی خلاقیت و نوآوری معمار نیست. علم موسیقی نیز دارای حداقل هایی است ، اما هرگز جلوی خلاقیت هیچ موسیقی دانی با وجود این حداقل ها گرفته نشد برعکس به موسیقی هویت مستحکم تری نیز بخشیده شد. شهر ها محل زندگی ما هستند بدون فضاهای فرهنگی و « طراحی » شده تبدیل به یک خوابگاه خواهند شد. خوابگاهی که در یک روز تعطیل زندگی در آن جاری نیست. اگر مردم در رابطه با آثار معماران ما نظر دهند و اگر ساختمان های عمومی طراحی شده توسط معماران ، مورد بررسی عمومی قرار گیرد ، هیچ گاه شاهد بر افراشته شدن ساختمانی بی ریشه در جای پای بنایی که روزی « شناسنامه ی شهر » ما بوده است ، نخواهیم بود و هرگز یک مرکز تجاری روی « خاطرات گذشته » ی ما ساخته نمی شود. دست در دست هم ، معماری ، این موسیقی منجمد شده را دوباره به شهرها بازگردانیم.

درحاشیه :

استفاده از مطالب اين بلاگ با دادن لينك مستقیم مجاز مي باشد.